بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

ریچارد براتیگان| در قند هندوانه

نام کتاب: در قند هندوانه

نویسنده : ریچارد براتیگان

ترجمه :مهدی نوید

نشر چشمه

چاپ دست من هم چاپ ششم هست.


توضیح کتاب:

راستش کتاب اصلا به دلم ننشست. نه پاراگراف خیلی جذاب و خاصی و نه حتی درون مایه ی خاصی! مثل این بود که یک بخش از زندگی یک فرد رو اون هم به روزمره ترین شکلش داری میخونی. کتاب به چا ششم رسیده و واقعا نمیدونم چرا:دی 

حالا بخوام از خود کتاب بگم. داستان در مورد یک جامعه ی ابتدایی و خیالی بود و از زبان یک فرد که اسم خودش رو بیان نمیکرد و میگف اسم خاصی نداره بیان میشد.توی این جامعه همه چیز از قند هندوانه درست شده بود و جامعه دو بخش داشت. ideath و قسمت فراموش شده ی شهر. مردم شهر هم دو دسته بودن. گروهی که ساکن ideath و کلبه های اطرافش بودن و دسته ی یاغی که از مردم شهر جدا شده بودن و داخل کلبه های قسمت فراموش شده ی شهر زندگی میکردن.

سعی کردم از طریق انتقادها و توضیحاتی که برای کتاب نوشته شده بود نکته ی قابل فهمی از داستان پیدا کنم اما بقیه هم چیزی از کتاب نفهمیده بودن:/ جز اینکه بعضی ها گفته بودن جامعه ی بیان شده بیان گر بهشت عدن( توی ویکی پدیا توضیحاتش هست) هست و تفسیر دیگه هم بیان میکرد که یک جامعه ی پسارستاخیزی هست و تفسیر دیگه معتقد بود که مربوط به نهضتی بوده که معتق بودند اگر صنعت نبود خیلی مشکلات هم نبود .

( برای توضیحات بیشتر میتونید watermelon sugar رو توی ویکیپدیا بخونید. تفاسیری که گفتم رو اونجا کامل توضیح داده)

کتاب ترجمه ی خوبی هم داشت.

کتاب رو اصلا توصیه نمیکنم. خودم هم شاید اگه به خودم قول نداده بودم که هیچ کتابی و از وسطاش رها نکنم، نمیخوندمش:دی 


مجموعه ی شعر اثر انگشت| علیرضا آذر

یه سری کتاب ها هست، 

که از وقتی شروع میکنم به خوندنش، اینقدر دلنشینه که هعی ذوق و شوق دارم که زودتر به بقیه معرفیش کنم ! چه کلامی چه اینجا چه هرجا :دی

این پستم هم یکی از اون پستهای پر از شور و شوقُ ! از اونایی که دوست داشتم زودتر بیام و معرفی کنم! در حدی که اعتراف میکنم کتابی که میخوام معرفی کنم بهتون هنوز تا نصف خونده شده 


کتاب مذکور یک مجموعه شعر جدید از علیرضا آذر هست، به اسم اثرانگشت، که توسط نشر نیماژ منتشر شده. هنوز چیزی از انتشارش نگذشته ولی کتابی که من همین یکی دو روز اخیر گرفتم چاپ سوم کتاب هست ! 

من اکثر کتاب شعرهایی که میخونم نصفی از شعرها به نظرم خوب و نصفی بد میاد ! اما همون طور که قبلا گفتم شعرهای علیرضا آذر برا من طوریِ که انگار بد توش نداره لذا گلچین کردن از بین شعرهاشون سخت هست  ولی خب یکی از دلنشین ترین ها رو برای معرفی در ادامه واستون میذارم. امیدوارم مثل من لذت ببرید.


تو که رفتی پی تاب و طپش رود، برو

به قدم های اسیر لجنم فکر نکن

من به دستان خودم گور خودم را کندم

به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن

من محالم تو به ممکن شدنم فکر نکن

... و به آلودگی پیرهنم فکر نکن

گرچه رو زخمی ام و دست کج و تند زبان

به سر و صورت و دست و دهنم فکر نکن

تو که از منزل منقل تبر آوردی باز

هی به آیا بزنم یا نزنم فکر نکن

بختِ نامرد بزن، بد به دلت راه نده

به غم انگیزی فرزند و زنم فکر نکن

نفسی تازه کن و اره بکش شاخه بریز

به غم جوجه کلاغی که منم فکر نکن

شک نکن بی من از این ورطه گذر خواهی کرد

به نشانی که نماند از بدنم فکر نکن

من که با فلسفه و منطق دل حرف زدم

به قوانین ریاضی تنم فکر نکن

باز با این همه هر وقت غمی شیهه کشید

من همین نبش چنار و چمنم، فکر نکن


از شعر اول کتاب، یعنی شعر اثرانگشت

معرفی کتابِ خاطرات روس.پیان سودا زده ی من | گابریل گارسیا مارکز

نام کتاب : خاطرات روسپیان سودازده ی من

نویسنده : گابریل گارسیا مارکز

مترجم : امیر حسین فطانت


توضیح کتاب : 

نمیدونم این کتاب در حال حاضر چاپ میشه یا نه . ولی فک نمیکنم به خاطر محتواش چاپ شه :دی 

در هر حال اگه پیداش نکردید سایت نود و هشتیا این کتاب رو تایپ کرده. اگرم پیداش کنید احتمالا اینقد سانسور داره که چیزی از متنش نفهمید :دی 


داستان در مورد یه پیرمرد نود ساله هست که ازدواج نکرده و به جای ازدواج همش با روس.پی ها بوده و توی نود سالگی عاشق یک دختر چهارده ساله میشه. نکته ی جالب کتاب برخورد شخصیت اصلی کتاب که همون پیرمرد نود ساله هست با مقوله ی سن و سال و پیریِ . احساساتی که آدم توی پیری تجربه میکنه . فکر کردن به مرگ در طول زندگی و ازین نوع مسائل


کتاب حدود نود صفحست و در کل برای من  جذابیت و درون مایه ی آنچنانی نداشت . ترجمه ای هم که من خوندم ترجمه ی خیلی روان و خوبی بود .


قسمت هایی  از کتاب :

1) همیشه فکر میکردم از عشق مردن یک تعبیر شاعرانه است.آن روز بعد از ظهر وقتی بی گربه و بی او به خانه برگشتم برایم ثابت شده بود که مردن از عشق نه تنها ممکن است بلکه خود من پیر و بی یار داشتم از عشق می مردم.اما در عین حال فهمیدم که عکس آن هم حقیقت معتبری بود.لزت این غم را در دنیا با هیچ چیز عوض نمی کردم. بیش از پانزده سال سعی کرده بودم اشعار لئوپاردی را ترجمه کنم و فقط آن روز بعد از ظهر بود که عمق آن را دریافتم : وای بر من ، این عشق است ، چنین خانمان بر انداز.

2) واقعیت این بود که با روح خود در آرامش نبودم و از ضعف خود در مقابل عشق ، به پیر بودن خود آگاه می شدم.


معرفی کتاب خاطرات پراکنده | گلی ترقی

نام کتاب : خاطره های پراکنده

نویسنده: گلی ترقی

انتشارات نیلوفر

تعداد صفحات : 231

چاپ دست من چاپ هشتم( پاییز 91)  هستش.

داستان ها :

اتوبوس شمیران

دوست کوچک

خانه ی مادربزرگ

پدر

خدمتکار

مادام گُرگه

خانه ای در آسمان

عادت های غریب آقای «الف» در غربت ( بخشی از یک رُمان)

توضیح کتاب :

کتاب مثل یک دفتر خاطرات هست ! وقتی میخونیدش حس خوندن یک دفتر خاطرات مربوط به زمان قبل انقلاب و قسمتهایی از زمان انقلاب رو دارید .

جزو کتاب هایی هست که برای زمان بی حوصلگیتون ، زمانی که حس و حال خوندن کتاب رو ندارید خیلی مناسبه . نثر روان و ساده صمیمی کتاب طوریِ که اصلا خستتون نمیکنه .

اگر دوران کودکی یا نوجوانیتون همزمان با جنگ یا قبل اون بوده مطمئنا خاطره های خیلی زیادی براتون زنده خواهد شد .

برای دوستانی هم که علاقه به نویسندگی و یادگیریش دارن، خوندن این کتاب کمک خیلی بزرگی بهشون میکنه تا یه نثر خوب رو یاد بگیرن

کتاب از چند تا داستان تشکیل شده . که نه به هم مرتبطن هستن و نه خیلی بی ربط به هم !

بیشتر از همه داستان "دوست کوچک" رو دوست داشتم . واقعا فوق العاده بود .

سبک کتاب با اکثر کتابایی که مربوط به زمان انقلاب هست فرق میکنه . در واقع به جای نگاه کردن از چشمِ انقلابیون از چشم خان ها و بزرگان قبل انقلاب نگاه شده و احتمالا این تازگی هم براتون جذابیت داشته باشه.

کتاب رو به شدت توصیه میکنم :)

پاراگرافی از کتاب

از داستانِ" خانه ی مادر بزرگ ": 

خانه ی مادربزرگ شلوغ پلوغ است. می شویند، می سابند، می پزند و همه با هم مهربان و آشتی هستند. از در و دیوار بوی خوراکی های خوشمزه می آید، بوی بعد از ظهر های پنج شنبه ، بوی خوراکی های خوشمزه می آید، بوی بعد از ظهر های پنج شنبه ، بوی آدم های سالم و خوشبخت و حرفهای خوب و کارهای ساده.

نهار و شامِ عقد کنان را حسن آقا می پزد؛ حسن آقای معروفریال بهترین آشپز دنیا. لباس نویش را پوشیده و مثل ماه شده. می روم روی کولش و دست هایم را دور گردنش حلقه می کنم و هر چه غُر می زند، یقه اش را ول نمی کنم. مادر از بازی های من با حسن آقا ناراضی است؛ اخم می کند و با چشم و اشاره بِهِم می فهماند که پررو و بی شعورم و یادم می اندازد که یازده سال دارمو باید از این به بعد مراقب کارهایم باشم. دلم از این حرفها بهم می خورد. میبینم که بزرگ شدن یعنی دروغ گفتن و ترسیدن و نکردنِ خیلی کارها و نگفتنِ خیلی چیزها. میبینم که خانم شدنیک جور خر شدن است و دختر خوب بودن کلاه گذاشتن سر آدم ها است.

توبا خانم میگوید: « زن از سگ هم بی چاره تر است.صبر کن تا بزرگ شوی، خودت می فهمی .» برای همین است که دلم میخواهد پسر باشم. شلوار پسرانه بپوشم و ادای پسرها را در می آورم؛ اما میدانم که میان من و این پسرهایِ آزاد خوشبخت تفاوت است و باید به زودی دامن بلند بپوشم و به سرم فُکُل های رنگی بزنم و اگر برادرم موهایم را بکشد و برایم پشت پا بگیرد و خوراکی هایم را به زور بگیرد، قبول کنم که دنیا این شکلی است و کاریش نمی شود کرد .

× قسمت های بیشتری از کتاب را براتون خواهم گذاشت .

اینیاگرام دریچه ای به فراسوی شخصیت| دان ریچارد ریسو، راس هادسون

نام کتاب: اینیاگرام دریچه ای به فراسوی شخصیت

نویسنده: دان ریچارد ریسو، راس هادسون

مترجمان: وجیه اله گلنواز، دکتر مسعود حسین چاری

انتشارات ارجمند

موضوع : روانشناسی ( آزمون تیپ های شخصیتی نه گانه ریسو )


توضیح:

این کتاب عالیه . توی شناخت خودتون واقعا کمکتون میکنه و البته برای شناخت افراد و تعامل صحیح تر باهاشون هم توصیش میکنم .

اول کتاب یه تست داره که تست رو انجام میدید و بر اساس توضیحات کتاب تیپ شخصیتیتون مشخص میشه که این تیپ ها شامل :

تیپ یک : اصلاح طلب

تیپ دو: امدادگر 

تیپ سه: موفق

تیپ چهار: فردگرا

تیپ پنچ پژوهشگر

تیپ شش: وفادار

تیپ هفت: مشتاق

تیپ هشت: چالش گر

تیپ نه: صلح طلب

بعد اینکه تیپ شخصیتون رو متوجه شدید و بر اساس اون بالهای شخصیتی وابسته به اونم پیدا کردید، توضیحات مربوطش رو میتونید بخونید و بدترین، بهترین و متعادل ترین حالت بروز شخصیتتون رو هم در موردش بیشتر بدونید.مثلا اینکه فلان تیپ اگه بروز مثبت داشته باشه شخصیتش چه جوری خواهد بود ویژگیش و اگه منفی باشه چه طور. و این به شدت کمکتون میکنه که بتونید نقاط ضعفتون رو به نقاط قوت تبدیل کنید. برای مثال کمال طلب بودن اصلا بد نیست ولی اینکه کسی که کمال طلبه اگه توی هر چیزی به بهترین حالت ممکنش نرسه افسرده بشه میتونه یه خصوصیت منفی باشه . اما اگه همین آدم از این خصوصیت به نفع پیشرفتش استفاده میکنه یه خصوصیت مثبت براش به حساب میاد.

در کل هر نه تیپ شخصیتی رو بخونید تا حدی میتونید به صورت نسبی ادمای دورو برتونم آنالیز کنید و همون طور که گفتم تعامل بهتری باهاشون داشته باشید .

کتاب عالیه و به شدت توصیش میکنم 


پی نوشت:

× تیپ شخصیتی من تیپ سه ینی موفق بودش :دی بالهام هم میشه تیپ دو و چهار یعنی امدادگر و فردگرا

× فگ کنید ازین ور اونور دنبال این کتاب میگرده و بعد که بالاخره پیداش میکنه میگیرتش سمتتون که مال شما باشه ! بعد میگی اِ مگه برا من خریدی ؟ بعد بگه بله من خودم که خونده بودمش برا تو دنبالش میگشتم! مرسی ،عالی بود ^_^


لینک خرید اینترنتی کتاب (کلیک)