بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

چند گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار | مصطفی مستور

نام کتاب: چند گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار 

نویسنده : مصطفی مستور 

کتاب رو با همین دو پاراگرافم معرفی میکنم  :

1)

 این کتاب های نادان را 

که مدام میگویند 

وزن ندارد 

و رنگ و طعم و رایحه 

و حجم ندارد و دیده نمیشود 

صدای تو ، 

زیر آن بیدِ بلند 

که از شنیدن واژه هایت جنون گرفت 

دفن کنید؛ 

به فتوایِ مردِ غمگینی  

که هر شب آدینه بر ضریح صدایت دخیل میبندد. 

 

2) 

همیشه چهارشنبه را دوست داشته ام.شاید به این خاطر که چسبیده است به تعطیلاتِ آخرِ هفته.اما عجیب این است که هرچه به سمت عصر جمعه میروم بیشتر دلم میگیرد.انگار لذت خود تعطیلات از لذت انتظاری که در چهارشنبه برایشان میکشم کم تر است.انگار لحظات قبل از خوشی ها از خود خوشی ها دلپذیرترند ... 

+ به زیباییِ بقیه کتاباشون نبود . ولی از نظر من ارزش خوندن داشت :)

نماد گمشده | دن براون

 


کتاب نمادگمشده

نویسنده : دن براون (نویسنده آمریکایی)

موضوع :  رمان علمی تخیلی

کتاب های دیگری از این نویسنده : راز داوینچی ؛ دژ دیجیتالی

 

کتاب فوق العاده قشنگی بود ! یعنی فوق العاده هم واسه این کتاب کمه!

کتاب در مورد فرا*ماسو*ن ها و عقایدشون و در رابطه با رموز معماری و بنا ها و ساختمان های آمریکا و واشنگتن دی سی هست که همش رگه های از ما*سون ها رو داره .

کتاب در واقع یک رمان تخیلی یا بهتر بگم علمی تخیلی هست . منظورم اینه که هرچند کتاب تخیلیه ولی وقتی میخواید کتاب رو شروع کنید اولش نوشته که تمام علوم گفته شده توی کتاب و مراسم و مکان هایی که در موردش گفته شده واقعیت داره . واسه همین اگر کتاب رو بخونید خیلی خیلی خیلی اطلاعاتتون در مورد خیلی از علوم و خیلی از فرقه ها بالا میره

من خودم وقتی کتاب رو میخونم واقعا توی عظمت اطلاعات نویسنده موندم! اطلاعات فوق العاده بالایی داره...

و قشنگ ترین مسئله توی کتاب اینه که باعث میشه رو خیلی از مسائل فکر کنید و کتاب رو مسائلی انگشت میذاره که شاید تا حالا حتی به ذهنتون هم خطور نکرده باشه و واسه همین گاهی واقعا انگشت به دهن میمونید!

من خودم مسائلی که در رابطه با آگاهی جهانی گفته بود رو خیلی دوست داشتم . یا علوم جدیدی مثل علم نئوتیک که تا حالا به گوشم هم نخورده بود!

چیزی که توی کتاب قشنگه اینه که از تعالیم ادیان مختلف حتی اسلام هم استفاده کرده و نه تنها اون ها رو رد نمیکنه بلکه در مورد صحت حرفهای گفته شده توی ادیان صحبت میکنه . چیزهایی که خودمون هم قبولش داریم ولی چون تک بعدی به قضیه نگاه میکنیم نمیتونیم معنای عظیمش و درک کنیم. و ناگفته نمونه که نویسنده ی کتاب یه نویسنده ی آمریکاییه!

 داستان در مورد یک پروفسور به اسم لنگدان هست که طی اتفاقاتی که براش میفته مجبور میشه یک هرم فرا*ماسو*نی رو رمزگشایی کنه و در آخر به چیزی میرسه که اصلا انتظارش رو نداره...


انسان در جست و جوی معنی | ویکتور فرانکل

کتاب انسان در جست و جوی معنی (معنی درمانی چیست؟)

نویسنده: دکتر فرانکل

ترجمه: نهضت صالحیان - مهین میلانی

انتشارات دُرسا

 

این کتاب واسه افرادی که دوست دارن در مورد کشتار همگانی یهودی ها به دست نازی ها ( هولوکاست ) بدونن کتاب خیلی خوبیه .

کتاب رو یه روانپزشک نوشته که خودش هم توی اردوگاه های کارِ اجباری یهودی ها بوده و تونسته جونِ سالم به در ببره .

کتاب خیلی خیلی جالبی بود . و فوق العاده آموزنده ...

فک میکنم هرکسی باید این کتاب رو بخونه!

البته اواخر کتاب ویکتور فرانکل در مورد روش درمانیش ( که همون لوگوتراپی یا معنا درمانی) هست نوشته . ولی بخش اول کتاب خاطراتش از همین اردوگاه های کار اجباری هست .

یه قسمت از کتاب یه جمله از نیچه میاره که فک میکنم واسه توضیح محتوای کلِ کتاب همین جمله کافی باشه چون تمام نوشته ها در راستای همین جملس :

نیچه:"کسی که چرایی برای زیستن داشته باشد ،از پس هر چگونگی نیز برمی آید ."

+ فک کنم اگه ژوزه ساراماگو قبل از نوشتن کتابش این کتاب رو میخوند تجربه هایی که تو کتابش بیان میکرد ملموس تر و واقعی تر میشد:دی

+ با خوندن این کتاب متوجه میشید که یه انسان توی موقعیت های سخت که قرار میگیره تمامِ فرمول های شناخته شده رو میتونه بشکنه!


یک قسمت از کتاب :

" به شیوه ای که انسان سرنوشت و همه رنج هایش را می پذیرد ؛ به شیوه ای که صلیب خود را به دوش می کشد ، فرصتی می یابد که حتی در دشوارترین شرایط ، معنایی ژرف تر به زندگیش ببخشد . چنین زندگی همواره قهرمانانه و شرافتندانه و آزاد خواهد درخشید . و بودند کسانی هم که در مبارزه برای نجات جان خود ، عظمت بشری خود را فراموش کرده و در زمره حیوانات در می آمدند . و در اینجاست که یا بشر از فرصت ها برای رسیدن به ارزش های اخلاقی که موقعیت و شرایط دشوار در پیش راه او قرار می دهد ، سود می جوید و یا از آن روی بر میگرداند. و همین گزینش است که مشخص میکند او ارزش رنج هایش را دارد یا خیر ."


دلتنگی هایِ نقاشِ خیابانِ چهل و هشتم | جی دی سلینجر



نام کتاب : دلتنگی های نقاشِ خیابانِ چهل و هشتم

نام نویسنده : جی . دی . سلینجر

کتابِ دیگری از این نویسنده : ناطورِ دشت (قبلا معرفیش کردم )

کتاب شامل 9 داستان کوتاه  هست .


کتابش کتابِ معروفی هست ولی من خودم به شخصه زیاد خوشم نمیاد . ولی بدم هم نیومد . اگه به داستان کوتاه علاقه دارید توصیش میکنم . کتاب موضوعِ مشخصی نداشت که بخوام در موردش توضیح بدم . واسه همین فقط جملات قشنگ کتاب رو مینویسم .


جملاتی از کتاب :

شاعرها خیلی تو نخِ هوا هستن. اونها همیشه احساساتشونو تو چیزهایی به کار میگیرن که احساسات ندارَن .


الویز گفت :" چون من میگم. اونها دلشون میخواد فکر کنن که تویِ سراسرِ زندگیت هر باری که با مردی رو به روی میشی ، بالا میآری . شوخی هم نمیکنم.البته، چرندیات تحویلشون بده.اما هیچوقت راستشو نگو . اگر بهشون گفتی که در گذشته با مردِ خشگلی آشنا بودی ، بلافاصله باید اضافه کنی که خشگلیش دلتو میزده.ئ اگه به اون ها گفتی که با مردِ شوخی آشنا بوده ای باید بگی طرف حقه باز یا آدمِ حسابگری بوده.اگه نگی ، وقت و بی وقت اون بیچاره رو تویِ سرت میزنن "

بوف کور + بوطیقای بوفِ کور


مطالبی که میگم نظرات شحصی خودم در مورد کتاب بوف کور نوشته ی صادق هدایت هست:


واقعا در عجب این تخیل صادق هدایت هستم!

به قدری جالب و عجیب همه چیو به هم ربط داد و داستان رو تموم کرد که فقط اینجوری شده بودم!

واقعا راست میگن قلمش سحر میکنه!

به نظرم اگر آدم منفی نگری هستید یا افسرده این کتاب رو نخونید! تا اعماق منفی نگری و نیستی آدم رو جلو میبره!

تمام توصیفاتی که میکنه منفی هست . به قدری توصیفاتش عمیق و قشنگه که دقیقا حسی و که بیان میکنه رو درک میکردم!

حتی لذت هایی هم که تو کتاب گفته بود لذت هایی بود که با غم و درد ایجاد شده بود!


کتاب پر از گره و ابهام هست و تازه آخر داستان میفهمید قضیه از چه قرار بوده!


داستان در مورد یک آدم هست که شروع به بیان خاطراتش و بدبختی هاش میکنه . تا آخر داستان دلم واسه این مرد توی داستان میسوخت!

چیزایی و میدید که هیچکس نمیدید!

بلاهایی رو تعریف میکرد که هرکسی و از پا درمیاره ...

ولی آخر داستان که رسیدم ...!

آخر داستان اون مرد حس میکنه شبیه اون افرادی که ازشون بدش میومد یا باعث آزارش میشدن شده در صورتیکه که وقتی بخونید میفهمید که این آدم خودش همه ی اون شخصیت ها بوده! همه ی اون خاطرات ساخته و پرداخته ی ذهن خودش هست و تمام اون شخصیت های منفی که تو ذهنش بودن خودش بوده!


خیلی کتاب به دلم ننشست! ولی در کل کتاب خوبی بود


+ وقتی من این کتاب رو تموم کردم اولین و تنها چیزی که به ذهنم اومد این بود که تمام گره های این اثر آخر داستان باز میشه! چون صادق هدایت داره در مورد یک آدم روانی صحبت میکنه و گفت و گو های درونی اونو مطرح میکنه!

دنبال نقد کتاب رفتم تا ببینم منظور داستان از دید بقیه واقعا چی بوده. همه جا گفته میشه این اثر یه اثر رمزی و ابهام آمیزه .ولی همونطور که گفتم من اینجوری فکر نمیکردم و فکر میکردم ابهامات این داستان دقیقه توی صفحه ی آخر داستان به کلی برطرف میشه!

بعد دیدم نویسنده ی کتاب «بوطیقای بوف کور» هم مثه من فکر میکنه مثکه و همین کتاب رو هم نوشته واسه اینکه دقیقا همین فکری و که من کردم رو بگه به خودم امیدوار شدم! که با یه بار خوندن کتاب جدیدتریت نقد کتاب رو ازش برداشت کردم 

(دوست داشتید یه نگاه به این لینک(کیلک) بندازید منظورم رو متوجه میشید)


این هم قسمت هایی از کتاب که به دلم نشست . مخصوصا اولی


در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته میخورد و می تراشد. این درد ها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمد های نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد ، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند، شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند ، زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برای آن پیدا نکرده است ...

 

از ته دل میخواستم و آرزو می کردم که خودم را تسلیم خواب فراموشی بکنم . اگر این فراموشی ممکن میشد ، اگر میتوانست دوام داشته باشد ، اگر چشم هایم که به هم می رفت در وراء خواب آهسته در عدم صرف می رفت و هستی خودم را احساس نمیکردم .اگر ممکن بود در یک لکه مرکب ، در یک آهنگ موسیقی یا شعاع رنگین تمام هستیم ممزوج میشد و بعد از این امواج و اشکال آنقدر بزرگ میشد و میدوانید که به کلی محو و ناپدید می شد به آرزوی خود رسیده بودم.

 

قصه فقط یک راه فرار برای آرزوهای ناکام است