بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه| مصطفی مستور

نام کتاب : حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه

نویسنده : مصطفی مستور

نشر :چشمه

در مورد سبک نویسنده :

هیچ وقت نوشته هاشو محدود نمیکنه ...نمی دونم یه سبک خاص داره ! از نوشته هاش می تونی هزار جور برداشت کنی ... هیچ وقت داستاناش پایان مشخصی نداره ...وای که من عاشق این نوشته های بی پایانم !


قسمتی از کتاب :

متن آخرین ایمیل امیر ماهان به مهراوه:

" اوایل کوچک بود . یعنی من این طور فکر می کردم . اما بعد بزرگ و بزرگتر شد . آن قدر که دیگر نمیشد آن را در غزلی یا قصه ای یا حتی دلی حبس کرد .حجمش بزرگتر از دل شد و من همیشه از چیزهایی که حجمشان بزرگتر از دل میشود میترسم .از چیزهایی که برای نگاه کردن شان – بس که بزرگند – باید فاصله بگیرم ، می ترسم . از وقتی که فهمدیم ابعاد بزرگی اش را را نمی توانم با کلمات اندازه گیری کنم یا در (( دوستت دارم )) خلاصه اش کنم ، به شدت ترسیده ام . از حقارت خودم لجم گرفته است . از ناتوانی و کوچکی روحم . فکر می کردم همیشه کوچکتر از من باقی خواهند ماند . فکر می کردم این من هستم که او را آفریده ام و برای همیشه آفریده ی من باقی خواهند ماند .اما نماند . به سرعت بزرگ شد . از لای انگشتان من لغزید و گریخت . آن قدر که من مقهور آن شدم .آن قدر که وسعتش از مرزهای ((دوست داشتن)) فراتر رفت . آن قدر که دیگر از من فرمان نمیبرد .آن قدر که حالا می خواهد مرا در خودش محو کند .اکنون من با همه ی توانایی که برایم باقی مانده است می گویم ((دوستت دارم)) تا شاید اندکی از فشار غریبی که بر روحم حس می کنم رها شوم . تا گوی داغ را ، برای لحظه ای هم که شده ، بیندازم روی زمین ."


کوری | ژوزه ساراماگو


کتاب کوری

نوشته ی ژوزه ساراماگو

همون طور که توی تحلیل خود داستان نوشته یک حکایت اخلاقی مدرن هست که توش مهمترین مسئله ای که هست اینه که انسان ها هیچکدوم حق همدیگه رو رعایت نمیکنن

خیلی ها مثه خودم وقتی اسم کتاب رو میشنون فک میکنن که "کوری" اسم یک شخصیت هست ولی کوری به معنای نابینایی هست نه یه اسم خاص

به نظر شخص خودم کتاب قشنگی بود ولی به قول نرگس عزیزم جاذبه ای که باعث بشه کتاب از دستت نیفته رو نداشت! منظورم اینه که داستان طوری نبود که همش از خودت بپرسی بعدش چی میشه! یا آخر کتاب چه اتفاقی میفته ! البته نظرها مختلفه:دی مثلا نازگل مهربونم میگفت جزو اون دسته از کتابایی بود که همش دوست داشت بدونه بعدش چی میشه ! خلاصه که میگم عقاید مختلفه ولی چیزی که هست اینه که کتاب خیلی قشنگی بود و به نظرم خیلی آموزنده بود .

 جمله های کتاب سحر خاصی داشت که باعث میشد مرتب رو پیشامدهای تو داستان فک کنم...

حتی شبا که میخوابیدم خواب شخصیت های این داستان رو میدیدم!

داستان در مورد یه کشوره که مردمش یکی یکی کور میشن .کوریشونم حالتی داره که برعکس کورای دیگه که همه جا رو سیاه میبینن اینا همه جا رو سفید میبینن.

به نظر من یکی دیگه از اشکالات داستان این بود که نقطه اوج خاصی تو داستان نبود! ولی با این وجود قسمت های قشنگی داشت .

مثلا دو قسمت داستان که واسه خودم خیلی قشنگ بود یکی قسمتی بود که چشم پزشک با اون دختر عینکی جلوی چشم همسرش که به خاطر اون خیلی کارا کرده رابطه برقرار میکنه و همسرشم فقط دلش واسه شوهرش میسوزه و آرزو میکرد کاش میتونست کمکش کنه که اذیت نشه و اشک میریزه! (آخه جز همسر چشم پزشک همه کور میشن)

و قسمت بعدی جاییه که چشم پزشک و زنش وارد یه کلیسا میشن و زن چشم پزشک میبینه که تمام تمثال ها و نقاشی های توی کلیسا چشماشون با یه پارچه ی سفید بسته شده و حتی رو چشم نقاشی ها هم با خط سفید پوشیده شده جز یک زن که چشمهاش رو درآورده و توی یه سینی فلزی گذاشته ...

یه جمله هم تو کتاب بود که خیلی دوسش داشتم و بارها مصداقش تو کتاب دیده شد و باعث میشد به همون جمله برگردی .

جملش این بود : " اگر نمیتوانی انسان باشی حداقل حیوان نباش!" و چه زیبا تو کل داستان سعی کرده بود انسان بودن و حیوان بودن رو نشون بده!

سبک نوشته و نوع بیان داستان هم قشنگ بود و مشکلی با فهم داستان یا فهم نگارش داستان نداشتم (من ترجمه ی مهدی غبرائی رو خوندم)

جزو کتابایی هست که شخصا توصیه میکنم بخونیدش .

استخوان خوک و دست های جذامی |مصطفی مستور


نام کتاب: استخوان خوک و دست های جذامی
نویسنده: مصطفی مستور
نشر چشمه
برنده جایزه ادبی اصفهان به عنوان بهترین رمان سال 1383

اسم کتاب " استخوان خوک و دست های جذامی "  از یکی  از سخنان حضرت علی گرفته شده . اگه کتاب رو بخونید یه قسمت از داستان بیانش می کنه .

یه قسمت از کتاب یه آدمی هست که یه خورده عقب مونده ی ذهنیه و همیشه حرفای عجیب میزنه و رفتارای عجیب نشون میده ...این حرفای عجیبش همش در مورد فلسفه و خداست یه تمثیل خیلی قشنگ در مورد خدا میزنه که براتون می نویسم . کتاب خیلی خیلی قشنگیه حتما بخونیدش ...

دانیال رو به گروه دانش آموزانی که با وسایل خونه درست کرده بود و براشون سخنرانی می کرد می کنه...

زل زد به اشیاء خاموش مقابلش . گفت :

" بروس شوارتز (عروسک گردان برجسته ی آمریکایی) . فکر نمی کنم اسمش تا حالا به گوش هیچ کدوم از شما بی شعور ها خورده باشه .ولی این اصلا مهم نیست .اون یکی از بهترین عروسک گردان های دنیاست.عروسک گردان ها معمولا وقت نمایش دستهاشون رو تویه دستکش مخفی می کنند تا تماشاچی اون ها رو نبینه و حواسش به نمایش باشه . بیشتر اونها از نخ و عصا و این جور چیزها استفاده می کنند، اما بروس شوارتز از این کارها نمیکنه.بروس دستهاش رو به شما نشون میده ، برای اینکه نمایش هاش اون قدر محشره که بعد از یکی دو ثانیه تماشاچی دست ها رو فراموش میکنه و محو بازی میشه .دست ها رو میبینه اما در واقع نمیبینه . می فهمید چی دارم میگم کله پوک ها ؟در واقع شما فقط رقص عروسک ها رو میبینید .بس که عالی می رقصند .اما نکته ی مهم ، نکته ی مهم ماجرا اینه ، یعنی من فکر می کنم اینه که اگه اون عروسک های شوارتز عقل و شعور داشتند ، اگه می تونستند حرف بزنند ، خیال می کردند نخی در کار نیست .این همون چیزیه که شما کله پوک های عوضی تا دم مرگ هم متوجهش نمیشید "

 

واسه فهمیدن منظور این تمثیل ما آدما رو بذارید جای اون عروسکای بروس شوارتز و اون عروسک گردان مشهور رو خدا در نظر بگیرید ...

سالهای بی کسی | مریم جعفری (انتقاد)

نام کتاب : سال های بی کسی


نویسنده : مریم جعفری


امیدوارم به نویسنده کتاب توهین نشه! ولی به نظر من کتاب هیچ ایده ی جدیدی نداشت و حتی تقلید شده از رمان های خارجی بود!

تویه  سایت نود و هشتیا هم که خواننده ها کتاب رو نقد کرده بودن اکثرا گفته بودن که کتاب کاملا تقلیدی هست . یه نفر هم گفت دیالوگهای کتاب کپی شده از کتاب غرور و تعصب هست!

خودم کتاب غرور و تعصب رو نخوندم که بخوام نظری بدم ولی خب نظر اون خواننده بود بالاخره!


کتاب در مورد یک دختر بود که خونواده ی سنتی داشت و عاشق پسری میشه که خونوادش طردش کردن . ولی در نهایت با اون پسر ازدواج میکنه و اون هم طرد میشه. و وقتی همه میفهمن اون پسر آدم خوبیه و اون هم واسه عذرخواهی پیشقدم میشه در نهایت خونواده های دو طرف این دختر و اون آقا رو قبول میکنن و در واقع دیگه مطرود نیستن .

ولی بعد از مدتی این دختر عاشق یه نفر دیگه میشه و ...