بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

چراغ ها را من خاموش میکنم | زویا پیرزاد

نام کتاب :چراغ ها را من خاموش میکنم

نویسنده : زویا پیرزاد

نشر مرکز


توضیح کتاب :

داستان در مورد یک زن ارمنی هست که سه تا بچه داره و تو آبادان زندگی میکنه و شوهرش کارمند شرکت نفت هست.

در حینِ داستان دچارِ احساسات ضد و نقیضی میشه و داستان در واقع روایتِ بخشی از زندگیِ این زن هست .

کتاب از لحاظ نوع نگارش خیلی قشنگ بود . و بیان صمیمی و خاصی داشت . ولی در عوض از لحاظ محتوایی ینی خودِ موضوع داستان به نظرم موضوعِ خیلی خاص یا مشخصی نداشت . و در واقع فقط همون طور که گفتم روایتِ بخشی از زندگی یک نفر بود .

نکته ی بعد اینکه رمان یک رمانِ صرفا عاشقانه نبود . 

در کل دوست داشتم کتاب رو و کتاب جذابی بود . از اونایی که دوست داری سریع تا آخرش رو بخونی



یه جمله ی قشنگ از کتاب :

نه با کسی بحث کن ، نه از کسی انتقاد کن. آدم ها عقیده ات را که میپرسند نظرت را نمیخواهَند . میخواهَند با عقیده ی خودشان موافقت کنی . بحث کردن با آدم ها بی فایده است.

بوسه های توت فرنگی | عمادالدین زند

بوسه های توت فرنگی

عمادالدین زند

حق تالیف این کتاب هدیه دادن آن به دیگران است . ( بنا به درخواست نویسنده ی کتاب )

و من این کتاب رو به همتون هدیه میدم

شعر و عکس های ایشون همراه با یک موزیک ملایم که احساس نوشته هاشون رو هرچی بیشتر حس میکنید .

من شعرهاشون رو دوست داشتم . واقعا دوست داشتم!

توصیش میکنم بهتون : )

و ممنون از آقای زند بابت اینکه این کتاب رو برام فرستادن  


لینک دانلود

جوانمرد نام دیگر تو | عرفان نظر آهاری

نام کتاب : جوانمرد نامِ دیگر تو

نویسنده : عرفان نظر آهاری

موسسه انتشارات صابرین

چاپ هشتم

ادبیات عرفانی


جوانمرد نام دیگر تو یکی از آثارِ نظرآهاری است که بازآفرینیِ خلاقانه‌ای از زندگیِ ابوالحسن خرقانی است که ماجراهایش در تذکره‌الاولیای عطار آمده است.(کتاب افق)


توضیحاتِ کتاب:

توی این کتاب در مورد جوانمردی صحبت میشه . و مظهر جوانمردی از دیدِ نویسنده ینی شیخ ابوالحسن خرقانی:)

اولش که کتاب رو شروع کردم اصلا فکر نمیکردم اینقدر قشنگ باشه! فک میکردم صرفا یه کتابِ در موردِ یه آدمِ خوب!

و حتی کتاب رو کنار گذاشتم . تا اینکه توی اتوبوس بودم و حوصلم هم حسابی سر رفته بود و تنها کتابی که توی کیفم داشتم در اون لحظه همین کتاب بود . و دوباره شروع کردمش . و اینقدر قشنگ بود روایت های داستان و اینقدر نثر روان و قشنگی داشت که تا خودِ خونه کتاب از دستم نیفتاد و تا شب هم کتاب رو تموم کردم

همونجور که اول گفتم جزو ادبیات عرفانی هست . خیلی به دلم نشست کتاب و به نظرم باعث میشه خیلی چیزها یاد بگیری و یکم رو رفتار خودت بیشتر فکر کنی :)

کتاب رو حتما بخونید ...


قسمتی از کتاب :


روایت دوازدهم:

پاهای مسافر تاول زده بود و به دشواری قدم از قدم بر می داشت.
می گفت : ببینید ای مردم این پای تاول زده پاداش گام زدن در راه خداست !
جوانمرد از آن حوالی می گذشت به مسافر گفت : اما راه خدا را با پا نمی توان پیمود
این راهی است که تنها با دل می توان رفت
با دلت برو آنقدر تا دلت تاول بزند .
جوانمرد رفت جوانمرد با دلش رفت و هیچ کس نمی دانست که او دلش تاول زده است .


روایت بیست و پنجم:
جوانمرد بر چرخ وفلک دنیا سوار بود،می چرخید و ذوق می کرد.می گردید و ذوق می کرد. بالا می رفت و ذوق میکرد.پایین می آمد و ذوق می ورزید.
گفتند:پایین بیا ای مرد، برازنده نیست مردی و این همه ذوق، مردی و این همه شور! مردی و این همه کودکی.
جوانمرد تردید کرد، می خواست پایین بیاید، که خدا دستش را گرفت و گفت: همین جا بمان، دنیا چرخ و فلکی بزرگ است که تنها کودکان میتوانند بر آن سوار شوند.
دیگران از این چرخ وفلک می هراسند.و تنها در گوشه ایی به تماشا نشسته اند.
و بدان! کسی که پیش ما مَرد است، پیش مردم، کودک است و کسی که پیش مردم، مرد است، پیش ما نامرد!

جوانمرد خندید و کودکی را برگزید.

حال همه ی ما خوب است |سیدعلی صالحی|با صدای خسرو شکیبایی

دانلود شعر حال همه ما خوب است ( با صدای خسرو شکیبایی )

شاعر : سید علی صالحی


 پسورد : www.irtanin.com
 
دانلود 1.16مگا بایت | لینک کمکی ۱ | لینک کمکی 2


سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

 یادم نرفته است بنویسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیده‌ام خانه‌ای خریده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار … هی بخند!
بی‌پرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
یادت می‌آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟


پی نوشت :

وقت نکردم روی سیستم خودم آپلودش کنم دوباره . هر وقت لینک خراب بود اطلاع بدید جایگزین میکنم .

.

جشنواره کتابخانه مجازی


این پست رو زدم که فقط بگم شدیدا حرکت این سایت (جشنواره بزرگ کتابخانه مجازی) رو تایید و توصیه میکنم!

کتاب هایی هم که واسه مسابقه گذاشتن کتاب های فوق العاده خوب و همه پسندی هستن ( چند تاش رو خودم تو این وبلاگ معرفی کرذم قبلا ) و به نظرم واسه توسعه ی فرهنگ کتابخونی خیلی کار حساب شده و خوبی هست .

خودم توی این جشنواره شرکت کردم .

از شما هم دعوت میکنم که توی این جشنواره و کتاب خوانی شرکت کنید .


پی نوشت :

امیدوارم به جای دانلود کتاب تا جایی که امکانش هست براتون و میتونید کتاب رو بخرید :) اینجوری در حقِ نویسنده یا مترجم کتاب و انتشاراتی هم ظلمی نکردیم ... یکی از دلایلی که جز کتاب های نایاب دانلود کتابهای دیگه رو توی وبلاگم نمیذارم همینه ...