بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

معرفی مراکز اینترنتی فروش کتاب

کرگدن عاشق عزیز مراکز فروش اینترنتی کتاب رو خواست . که از اونجایی که شاید بقیه هم بخوان یه پست براش میزنم .


اکثر کتابایی که من معرفی میکنم مالِ نشر چشمه هست ( سعی کردم هر کتابی رو که میذارم انتشاراتیش رو هم بنویسم براتون ). نشر چشمه هم فروشگاه اینترنتی داره که میتونید از اون طریق کتاب ها رو تهیه کنید .

قسمت بالای صفحه ی سایت نشر چشمه هم جایی رو داره برای سرچ . اسم کتاب رو اونجا میزنید و خودش کتاب رو براتون میاره . بعد هم میزنید خرید کتاب و کتاب رو سفارش میدید .

آدرس سایت نشر چشمه (لینک )


نشر افراز هم نشر خوبیه . و چند تا کتاب هم از این انتشاراتی معرفی کردم (مثل آوای گرسنگی ) این انتشاراتی هم فروش اینترنتی داره و میتونید از خود سایت سفارش بدید .(نشر افراز فک میکنم قیمت ها توی فروش اینترنتیش تخفیف خورده )

آدرس سایت نشر افراز (لینک)


این دو تا سایت رو معرفی کردم چون مالِ خودِ انتشاراتی هست و مطمئنه هم خودش هم قیمتاش! و اما یک سایت دیگه هم معرفی میکنم که اونم چون کتاب مامان خودم هم توش واسه فروش هست بهش مطمئنم اکثر کتابهایی رو هم که معرفی کردم توی این سایت داره خوشبختانه .

آدرس سایت آدینه بوک (لینک) 

و اکثر کتابایی که من معرفی کردم رمان یا داستان هستن که یه بخش مجزا واسه فروش کتاب های داستان و رمان هم داره .

لینک فروش کتاب های رمان و داستان در سایت آدینه بوک (لینک)

این سایت هم قابلیت جست و جو داره و میتونید به راحتی کتاب هایی رو که دنبالش هستید سرچ کنید .


پی نوشت :

من خودم وقتی میخوام کتابی رو اینترنتی بخرم مطمئنا از همین سه تا سایت استفاده خواهم کرد . و واسه همین این سه تا رو معرفی کردم . با این وجود من مسئول کارِ این سایت ها نیستم و تضمینی هیچ کدوم رو معرفی نکردم . ولی در هر حال چون انتخاب اول خودم هستن این ها رو معرفی کردم.



ناتورِ دشت | جی دی سلینجر

 

کتاب ناتورِ دشت ( رمان آمریکایی)

نوشته ی : جی دی سالینجر

ترجمه : محمد نجفی

انتشارات نیلا

 

این کتاب در موردِ یک پسرِ دبیرستانیِ که مرتب از مدرسه اخراج میشه ! و داستان کتاب هم از جایی شروع میشه که دوباره از مدرسه اخراج میشه و تصمیم میگیره خودش قبل از رسیدن نامه ی اخراجش به پدر و مادرش از مدرسه بره و این داستان هم مربوط به همون چند روزی میشه که از مدرسه میره و منتظرِ تا نامه به دستِ پدر و مادرش برسه و بعد بره خونه ...

کتاب با یه نثر کاملا عامیانه نوشته شده و هولدن شخصیت اصلی داستان تا دلتون بخواد از الفاظ نامناسب استفاده میکنه :دی

شاید توی کتاب موضوع خاص یا نکته ی اخلاقی خاصی پیدا نکنید ! ولی چیزی که باعث انس گرفتن با داستان میشه حرفهاییِ که هولدن میزنه . به نظرِ من خیلی از احساساتی که ما آدما نسبت به هم دیگه یا آدمای دو رو برمون داریم و حتی جلوی خودمون میترسیم اونا رو به زبون بیاریم ،گستاخانه به زبون میاره!


+ هولدن منو یادِ یه نفر مینداخت...کسی که حتی لحن حرف زدنش مثلِ این پسر بود!


 قسمتایی از کتاب :

" یه سیاهپوستِ چاق و گنده تو اِرنی هست که پیانو میزنه . خیلی هم از خود راضیه و با کسی حرف نمیزنه مگه اینکه طرف آدم مهم و سرشناسی باشه ، ولی پیانو زدنش حرف نداره .اونقدر خوبه که حالِ آدم به هم میخوره . واقعا نمیتونم منظورمو توضیح بدم ، ولی دارم جدی میگم .واقعا دوست دارم پیانو زدنش و بشنوم ولی گاهی هم آدم دلش میخواد بزنه پیانوشو چپّه کنه زمین.گمونم به خاطر اینه که گاهی وقتی پیانو میزنه ، معلومه که از اون آدماس که با کسی حرف نمیزنه مگه این که طرف آدمِ مهمی باشه ."


"همش مجسم میکنم چَن تا بچه ی کوچیک دارن تو یه دشتِ بزرگ بازی میکنن. هزار هزار بچه ی کوچیک؛ و هیشکی هم اون جا نیست ،منظورم آدم بزرگه،غیرِ من . منَم لبه ی یه پرتگاهِ خطرناک وایساده م و باید هرکسی رو که می آد طرفِ پرتگاه بگیرم-ینی اگر یکی داره میدوئه و نمیدونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش.تمامِ روز کارم همینه.ناتورِ دشتم .می دونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کار و بکنم، با این که میدونم مضحکه . "


دانلودِ موزیکِ بی کلامِ Guy farley | Ode to Innocence


 ode to Innocence موزیکِ فوق العادیه . امیدوارم خوشتون بیاد
لینک دانلود


پی نوشت :

مرسی از کامیاب که این اهنگ رو بهم داد گفتش که این آهنگ واسه یه نقاش به اسم modigliani نواخته شده

سمفونی مردگان | عباس معروفی


نام کتاب: سمفونی مردگان

نویسنده : عباس معروفی

رمان


کتاب خوبی بود ولی به شدت افسردم کرد . توصیه میکنم وقتی خوشحالید بخونیدش !

کتاب محشری بود . هر بخشش از زبون یه نفر گفته شده بود و این حالت رو خیلی دوست داشتم .

نثرش هم به نسبت خوب بود . هرچند عالی نبود .

حسی که بعد خوندن کتابای مستور داشتم بعدِ خوندن این کتاب داشتم . تنهایی و تنهایی و تنهایی ! عمیق ... ریشه دار...فاجعه!

بگذریم!

کتاب رو توصیش میکنم البته نه واسه افسرده ها!


جملاتی از کتاب :

مردم پشتِ سرِ خدا هم حرف میزنند!


پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره ی خودش تنها باشد تنهاست ، نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میتوان حس کرد.


چه فرق میکند این پادشاه باشد یا آن ، برای ما که میخواهیم یک


لقمه نان بخوریم و سرمان را بگذاریم چه هیتلر ، چه رزولت، چه شاه .خر همان خر است فقط پالانش عوض میشود .


چه قدر انسان تنهاست مثلِ پر کاه در هوای طوفانی



درک او آسان تر از بوئیدنِ یک گل است ،کافی بود کسی او را ببیند.من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه ی من دوست داشت ؟ یا کسی میتوانست بفهمد دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟ آدم پر میشود . جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند .نخواهد که دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچگاه دچار تردید نداشتم...


عشق را باید با تمام گستردگی اش پذیرفت . تنها در جسم نمیتوان پیدایش کرد.بلکه در جسم و روح و هوا.در آینه، در خواب، در نفس کشیدن ها انگار به ریه میرود ، و آدم مدام احساس میکند که دارد بزرگ میشود .

 

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست ، چون نمیتواند به هیچکس جز همان آدم بگوید که چه احساسی دارد. و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق میکند، تنهایی تو کامل میشود .


احساس میکردم وقتی آدم تنها میشود ، تمامی غم دنیا در وجودش خیمه میزند.احساس میکند آنقدر از دیگران دور شده که دیگر هیچوقت نمیتواند به آنها نزدیک شود.میبیند، میانِ این همه آدم حسابی تنهاست . یعنی هیچکس را ندارد

چند گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار | مصطفی مستور

نام کتاب: چند گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار 

نویسنده : مصطفی مستور 

کتاب رو با همین دو پاراگرافم معرفی میکنم  :

1)

 این کتاب های نادان را 

که مدام میگویند 

وزن ندارد 

و رنگ و طعم و رایحه 

و حجم ندارد و دیده نمیشود 

صدای تو ، 

زیر آن بیدِ بلند 

که از شنیدن واژه هایت جنون گرفت 

دفن کنید؛ 

به فتوایِ مردِ غمگینی  

که هر شب آدینه بر ضریح صدایت دخیل میبندد. 

 

2) 

همیشه چهارشنبه را دوست داشته ام.شاید به این خاطر که چسبیده است به تعطیلاتِ آخرِ هفته.اما عجیب این است که هرچه به سمت عصر جمعه میروم بیشتر دلم میگیرد.انگار لذت خود تعطیلات از لذت انتظاری که در چهارشنبه برایشان میکشم کم تر است.انگار لحظات قبل از خوشی ها از خود خوشی ها دلپذیرترند ... 

+ به زیباییِ بقیه کتاباشون نبود . ولی از نظر من ارزش خوندن داشت :)