عشق روی پیاده رو
انتشارات رسش
نویسنده:مصطفی مستور
توضیح کتاب: نویسنده:مصطفی مستور
سبک
این کتاب هم نسبت به کتاب های دیگشون واسه خودم یکم تازگی داشت . اون
ابهامی که تو همه ی کتاباشون هست و قبلا در موردش گفته بودم رو نداشت .
یعنی به اون شدت نداشت! برخلاف بقیه کتاباشونم چاشنی فلسفشم به اندازه ی
بقیه کتاباشون نبود . کتابش خیلی قشنگ بود .
جمله هایی از کتاب :
"وقتی همه ی آن چیزی که میدانی ذوب شود دیگر رها شده ای "
"فکر میکنی سیل آمده است تا تو سوژه برای عکاسی پیدا کنی ؟ سیل آمده است که بفهمی مردم حاصل ضرب وسعت عشقند در عمق مظلومیت"
اینم یه قسمت از کتاب :
"
توی ماشین بی خودی یاد حرف مهتاب می افتم که یک روز به من گفت: (( دلم
برای فیلسوف ها می سوزد.)) پرسیدم: (( چرا؟)) گفت: (( برای این که یک عمر
جان می کنند که بفهمند چی به چی هست و آخرش هم خیال میکنند که فهمیده اند،
اما نفهمیده اند و همین طور می مانند تا بمیرند.)) من پرسیدم : (( از کجا
میدانی که نمی فهمند چی به چی هست؟)) بعد خندید و گفت:(( برای اینکه اگر
میفهمیدند چی به چی هست دیگر فیلسوف نمی ماندند.))