بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

ول کن جهان را قهوه ات یخ کرد ... | علیرضا آذر ( دکلمه با صدای علیرضا آذر و احسان افشاری)

اونجای که علیرضا آذر میگه : 

باید کماکن زیست اما مُرد، با نیشخندی بغض خود را خورد ... 


× شعر کامل ادامه مطلب هستش ... 

× برای دانلود دکلمه با صدای احسان افشاری و علیرضا آذر (اینجا) رو کلیک کنید . روی سیستم خودم آپ نشده اگه یه وقت لینک خراب شد اطلاع بدید خودم آپش کنم:)


  ادامه مطلب ...

سرما ...

گاهی وقتا آدم برا یه مدت طولانی با خودش قهر میکنه

با سبک زندگی قبلیش قهر میکنه

با اون چیزی که همیشه بوده قهر میکنه

چون حس میکنه بعضی اتفاقات ، بعضی غما، بعضی فاجعه ها ، 

دقیقا حاصل اون چیزیه که قبلا بوده، حاصل شخصیت آدمی بوده که مثلا اسمش نگینه ! 

قهر میکنی و مثلا دست به قلم نمیبری و نمینویسی 

دیگه نه دکلمه میگی

نه شعر مینویسی 

نه حس و حالت و می نویسی و نه حتی دنبال خیلی از روتینای زندگیت میری

دیگه مثه قدیما، تنها بودن و تجربه نمیکنی

یادت میره به کتابفروشی ها سر بزنی و ببینی نویسنده ی مورد علاقت کتاب جدید چاپ نکرده ؟

دیگه یادت نیست، آخرین باری و که بیشترین غمت تداخل کلاست با یه شب شعر باشه کی بوده !

یادت میره حس آخرین باری و که تنهایی رفتی کافه و دو ساعت تمام بدون هیچ حرفی فقط و فقط فکر کردی 

و اخر سر وقتی پاتو از در کافه بیرون گذاشتی،

 به خودت قول دادی یه به درک عمیــــــــــــــــــــــق بگی و از نو شروع کنی

که غمات و مشکلات و جبرای زندگی و فراموش کنی و بگی همینه که هست ! هنوزم میشه زندگی کرد

یادت میره، روزایی و که ، شبایی رو که، خودت و تو عالمه یه کتاب غرق کردی و به آرزوهای عجیبت فکر کردی که شاید جز خودت مال هیچکس نباشه! 

آرزوهایی مثه اینکه کاش یه روز بشه 

رو به روی نویسنده ی فلان کتاب بشینی و در حالی که باهاش چای میخوری تو چشاش خیره شی و بگی میدونی !؟ 

منم مثه تو فکر میکنم ... مثه نوشته های کتاب تو !

و از اینکه یه نفر مثلِ خودِ خودِ خودِ تو فکر کرده یه زمانی و الان داری اینو تو چشاش اعتراف میکنی به وجد بیای

یادت میره یه روزی آرزوت بود شهامت چاپ شعراتو داشته باشی، که قرارتو با ناشر بی خبر کنسل نکنی!

و هزار تا آرزوی دیگه که ، 

همش بین آه های ممتدت گُم شد.


مسخ | فرانتس کافکا

نام کتاب : مسخ و داستان های دیگر

نویسنده : فرانتس کافکا 

مترجم : علی اصغر حداد ( ترجمه از متن اصلی آلمانی )

نشر ماهی 

چاپ کتاب من ششم هست .


توضیح کتاب : 

داستان در مورد یه کارمند به اسم گروگر سامسا هست که وقتی از خواب بیدار میشه میبینه که تبدیل به یه حشره ی نفرت انگیز شده ! داستان روایت گر احساس گروگر و خونوادش و برخورد اون ها به تغییر گروگر هست . 

چیزی که به شخصه برای من توی کتاب جالب بود ، نوع احساس و رفتار خونواده ی گرگور با اون بود . در واقع گروگر فردی بوده که قبل از تبدیلش به حشره خیلی از مسئولیت ها یا بهتر بگیم همه ی مسئولیت های خونواده رو دوشش بوده و احترام زیادی براش قائل بودن اما بعد تبدیلش به حشره ( که البته مشخص هست که چنین چیزی خارج از ارادش بوده ) رفتار خونوادش و احساستشون راجع به گرگور و پس زدنش و تغییر سبک زندگیشون به نظرم یکم دردناک و البته جالب بود . توی بعضی از نقدهایی که میخوندم بیان شده بود که کافکا در واقع از این طریق میخواسته طرد شدن افرادی از جامعه رو نشون بده که تا وقتی توانایی داشتن افراد باارزش و مورد احترامی بودن اما به محض از کار افتادگی طرد میشن  .

علت مسخ یا به قولی تبدیل گروگر در حین داستان بیان نمیشه . 

نمیدونم شما بعد خوندن این کتاب چه حسی داشته یا خواهید داشت ! اما من به شخصه ، انگار بهم یه حجم وسیعی از ،درک تنهایی تزریق شد ! 

به شدت منو یاد داستان های صادق هدایت انداخت ...

و نکته ی مثبت دیگه ی داستان هم تشبیهات به شدت دقیق بود . که البته فکر میکنم باید خصوصیت داستان های کافکا باشه ، به این دلیل که این خصوصیت توی بقیه ی داستان هایی که ازش خوندم هم کاملا برجسته بود.


× علاوه بر ترجمه ای که من خوندم دو تا ترجمه ی دیگه هم از این کتاب موجود هست که یکیش ترجمه ی صادق هدایته .

× از این لینک (کلیک ) میتونید نوشته ی صادق هدایت در مورد کافکا رو بخونید.

× در کل خیلی با ادبیات غربی ازین سبک ارتباط برقرار نمیکنم . اما با این وجود خوندنشون خالی از لطف نیست :) 

از فیلمِ درخت گلابی| داریوش مهرجویی

توی صفحه ی سیب یه دیالوگ قشنگ گذاشته بود .

قشنگه بخونیدش :)

.

میخواستم همه ی کارهایم را بکنم

و سر فرصت به دنبال او بروم .

میخواستم اول

دنیا را عوض کنم ،

کتاب هایم را بنویسم ،

اسم و رسم به هم بزنم،

برنده شوم،

و بعد با دست های پُر به دنبالش بروم.

خبر نداشتم که

" عشق منتظر آدم ها نمی ماند"

و خط بطلان می کشد روی آن ها که

حسابگر و ترسو و جاه طلب اند !

× از فیلم درخت گلابی ساخته ی داریوش مهرجویی (1376 )

× عزیزی خواست بیشتر آپ کنم اینجا رو . از همین جا اعلام میکنم اطاعت امر ! :دی

آلبوم موسیقی خداوندان اسرار | همایون شجریان ، سهراب پورناظری

اونجایی که میگه : کنون از عشق تو افسانه گشتم ...

 کنون از عشق تو افساااااااااانه گشتم ...

 عالیه ... عالی :)

+ مدت ها بود یه آلبوم موسیقی به این خوبی نشنیده بودم . خیلی دلنشین بود برام . برا چند دقیقه از این همه فشاری که الان رومه خلاص شدم !

گوش کنیدش ... حتما حتما !