بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

1984 | جورج اورول

نام کتاب : 1984

نویسنده : جرج اورول

اسم کتابِ دیگه ی این نویسنده که حتما شنیدیدش هم قلعه ی حیوانات است.


توی این کتاب اورول یک جامعه رو به تصویر میکشه که مردمش شدیدا تحت نظارت هستن . به نظرم حکومت جامعه یک حکومت سوسیالیسم اومد . یا حداقل نشات گرفته از افکار سوسیالیست ها .

تو سبکِ بقیه ی کتابایی که معرفی کردم نبود . و خودم این نوع سبک رو دوست ندارم . ولی اگه به کتاب هایی که توش در مورد سیاستِ خاصی صحبت میشه که کل رمان حول همون محور میچرخه علاقه دارید شاید براتون کتابِ جالبی باشه . همون طور که واسه دوستایی که این کتاب رو بهم معرفی کردن کتابِ فوق العاده ای بود .


+ هر چند کتاب یک کتاب رمان بود و نمیشه گفت عقاید داستان روی پایه های علمی استوار شدن! ولی اگه بخوام در مورد تفکر خود نویسنده صحبت کنم . خیلی جاها تفکرش رو ابدا قبول نداشتم! مثلا جایی که میگفت انسان وقتی با درد مواجه میشه نمیتونه یک قهرمان باشه و به زبان ساده به راحتی علایق و عشق های زندگیش رو هم میفروشه رو ابدا قبول نداشتم . فک میکنم مثال نقضش رو هم زیاد دیدیم . ( نقطه مقابلِ کتاب ، کتابِ انسان در جست و جوی معنا اثر ویکتور فرانکل هست که اونم قبلا معرفی کردم )

ولی خب جمله ی همیشگیم ! اینکه خوندن یه کتاب به معنی قبول حرفهای نویسنده نیست . بلکه آشنایی با اونه 


جملاتی از کتاب :

پیروی از عقاید مرسوم به معنی فکر نکردن خواهد بود –نیاز نداشتن به تفکر.پیروی از عقاید مرسوم یعنی عدم خودآگاهی

 

در اقلیت بودن ، حتی اگر یک نفر باشی ، موجب نمیشود که خود را دیوانه بپنداری . اگر بین حقیقت و دروغ قرار گرفتی و حتی در مقابلِ تمامِ جهان ایستادی  و حق را زیرِ پا نگذاشتی ، دیوانه نیستی .

 

هرجا که برابری باشد ، خرد هم هست

دانلودِ موزیکِ بیکلام Ji PyeongKyeon | Sad Romance

هرچند خیلی غمگین هست . ولی خیلی قشنگه

Sad Romance از Ji PyeongKyeon



لینک دانلود

دانلود کتابِ من گنجشک نیستم | مصطفی مستور


لینک دانلود کتاب من گنجشک نیستم (کلیک) 

رمز کتاب: www.98ia.com

منبع دانلود کتاب هم سایت نود و هشتیا

معرفی مراکز اینترنتی فروش کتاب

کرگدن عاشق عزیز مراکز فروش اینترنتی کتاب رو خواست . که از اونجایی که شاید بقیه هم بخوان یه پست براش میزنم .


اکثر کتابایی که من معرفی میکنم مالِ نشر چشمه هست ( سعی کردم هر کتابی رو که میذارم انتشاراتیش رو هم بنویسم براتون ). نشر چشمه هم فروشگاه اینترنتی داره که میتونید از اون طریق کتاب ها رو تهیه کنید .

قسمت بالای صفحه ی سایت نشر چشمه هم جایی رو داره برای سرچ . اسم کتاب رو اونجا میزنید و خودش کتاب رو براتون میاره . بعد هم میزنید خرید کتاب و کتاب رو سفارش میدید .

آدرس سایت نشر چشمه (لینک )


نشر افراز هم نشر خوبیه . و چند تا کتاب هم از این انتشاراتی معرفی کردم (مثل آوای گرسنگی ) این انتشاراتی هم فروش اینترنتی داره و میتونید از خود سایت سفارش بدید .(نشر افراز فک میکنم قیمت ها توی فروش اینترنتیش تخفیف خورده )

آدرس سایت نشر افراز (لینک)


این دو تا سایت رو معرفی کردم چون مالِ خودِ انتشاراتی هست و مطمئنه هم خودش هم قیمتاش! و اما یک سایت دیگه هم معرفی میکنم که اونم چون کتاب مامان خودم هم توش واسه فروش هست بهش مطمئنم اکثر کتابهایی رو هم که معرفی کردم توی این سایت داره خوشبختانه .

آدرس سایت آدینه بوک (لینک) 

و اکثر کتابایی که من معرفی کردم رمان یا داستان هستن که یه بخش مجزا واسه فروش کتاب های داستان و رمان هم داره .

لینک فروش کتاب های رمان و داستان در سایت آدینه بوک (لینک)

این سایت هم قابلیت جست و جو داره و میتونید به راحتی کتاب هایی رو که دنبالش هستید سرچ کنید .


پی نوشت :

من خودم وقتی میخوام کتابی رو اینترنتی بخرم مطمئنا از همین سه تا سایت استفاده خواهم کرد . و واسه همین این سه تا رو معرفی کردم . با این وجود من مسئول کارِ این سایت ها نیستم و تضمینی هیچ کدوم رو معرفی نکردم . ولی در هر حال چون انتخاب اول خودم هستن این ها رو معرفی کردم.



ناتورِ دشت | جی دی سلینجر

 

کتاب ناتورِ دشت ( رمان آمریکایی)

نوشته ی : جی دی سالینجر

ترجمه : محمد نجفی

انتشارات نیلا

 

این کتاب در موردِ یک پسرِ دبیرستانیِ که مرتب از مدرسه اخراج میشه ! و داستان کتاب هم از جایی شروع میشه که دوباره از مدرسه اخراج میشه و تصمیم میگیره خودش قبل از رسیدن نامه ی اخراجش به پدر و مادرش از مدرسه بره و این داستان هم مربوط به همون چند روزی میشه که از مدرسه میره و منتظرِ تا نامه به دستِ پدر و مادرش برسه و بعد بره خونه ...

کتاب با یه نثر کاملا عامیانه نوشته شده و هولدن شخصیت اصلی داستان تا دلتون بخواد از الفاظ نامناسب استفاده میکنه :دی

شاید توی کتاب موضوع خاص یا نکته ی اخلاقی خاصی پیدا نکنید ! ولی چیزی که باعث انس گرفتن با داستان میشه حرفهاییِ که هولدن میزنه . به نظرِ من خیلی از احساساتی که ما آدما نسبت به هم دیگه یا آدمای دو رو برمون داریم و حتی جلوی خودمون میترسیم اونا رو به زبون بیاریم ،گستاخانه به زبون میاره!


+ هولدن منو یادِ یه نفر مینداخت...کسی که حتی لحن حرف زدنش مثلِ این پسر بود!


 قسمتایی از کتاب :

" یه سیاهپوستِ چاق و گنده تو اِرنی هست که پیانو میزنه . خیلی هم از خود راضیه و با کسی حرف نمیزنه مگه اینکه طرف آدم مهم و سرشناسی باشه ، ولی پیانو زدنش حرف نداره .اونقدر خوبه که حالِ آدم به هم میخوره . واقعا نمیتونم منظورمو توضیح بدم ، ولی دارم جدی میگم .واقعا دوست دارم پیانو زدنش و بشنوم ولی گاهی هم آدم دلش میخواد بزنه پیانوشو چپّه کنه زمین.گمونم به خاطر اینه که گاهی وقتی پیانو میزنه ، معلومه که از اون آدماس که با کسی حرف نمیزنه مگه این که طرف آدمِ مهمی باشه ."


"همش مجسم میکنم چَن تا بچه ی کوچیک دارن تو یه دشتِ بزرگ بازی میکنن. هزار هزار بچه ی کوچیک؛ و هیشکی هم اون جا نیست ،منظورم آدم بزرگه،غیرِ من . منَم لبه ی یه پرتگاهِ خطرناک وایساده م و باید هرکسی رو که می آد طرفِ پرتگاه بگیرم-ینی اگر یکی داره میدوئه و نمیدونه داره کجا میره من یه دفه پیدام میشه و میگیرمش.تمامِ روز کارم همینه.ناتورِ دشتم .می دونم مضحکه ولی فقط دوس دارم همین کار و بکنم، با این که میدونم مضحکه . "