حالم خوب نیست
بی دلیل
هر نبود عاشقانه ای را
بهانه می کنم
که اشک هایم بی دلیل
سرازیر نشوند ،
مدت هاست
دل مغزم گرفته است
سرفه می کند ،گیج میرود ، می خارد
مدت هاست ، میان خالی زندگیم
جای خالی خودم را احساس میکنم .
اتفاق بود ، حواسم نبود و
میان این همه زندگی
دست خودم را ول کردم و
گم شدم ،
ولی شما ،
اگر جایی از این زندگی لعنتی
پسربچه ای را دید که
بی دلیل گریه می کرد
نصیحتش نکنید ، دلداریش ندهید
فقط بی مقدمه برایش
خاطره ای از نرفتن تعریف کنید و
اینقدر ادامه دهید تا
بی دلیل و بدون هیچ بهانه ای
حس بودن را احساس کند
همین
× حال روزای منِ این شعر ...
×این کتاب هم چاپ نشده
از صفحه ی شخصیشون برداشتم شعر رو ...