برای گریه که تنها پناهِ آدم هاست
برای عشق که شاید هنوز هم اینجاست
اگر چه یخ زده راهی که از رسیدن بود
تمام مدت یک قلب داغ در من بود
پرنده ای که خودش را به پنجره می زد
نماد زنده ی دنیای کوچک زن بود
برای صبر که هی شکل انتظار شده
تصوری غلط از آخرین قطار شده
کشیدن خط بینِ دو نقطه یِ کمرنگ
دعای برگشتن، از خودت به یک دل تنگ
دوباره به ابروهات اخم چسباندن
به دست تنهایی چسب زخم چسباندن
"فاطمه اختصاری "