نام کتاب : پستچی
نویسنده: چیستا یثربی
انتشارات: قطره
چاپ دست من چاپ دوازدهم (۱۳۹۶) هست.
توضیح کتاب:
داستان در مورد زندگی واقعی نویسنده ی کتاب ( چیستا یثربی ) هست و عشقی که از دوران نوجوانی تجربه میکنه و تا همیشه باهاش میمونه.
چه قدر احساساتی که داخل کتاب بیان شده بود دوست داشتم. چه قدر قلم نویسنده رو دوست داشتم ! کتاب رو توصیه میکنم تا شما هم مثل من از خوندنش لذت ببرید .
قسمتی از کتاب:
می خواستم داد بزنم دوستت دارم. کودکانه بود. خودش می دانست. عشق اتفاقی است که دلت را بهاری می کند و بهار من به جان او هم ریخته بود. دستش را جلو آورد. گفت: دست بدیم؟ خنده ام گرفت. دست برای چی ؟ گفت: به هم قول بدیم هر اتفاقی که برای هرکدوم مون بیفته اون یکی باید زندگی کنه. جای هردومون ! مثل حرف محسن.
دستم را جلو بردم. جهان ایستاد. دستش گرم و سوزان بود. دست من سرد و لرزان. گریه ام گرفت. یعنی داشت می رفت؟ سرم را روی سینه اش گذاشتم. معذب بود. اما اشک من که روی پیراهنش ریخت یادش آمد که عاشق ترینش کنارش ایستاده و گریه می کند. حاضر بودم بمیرم اما سحر نرسد. دستش رو دور گردنم انداخت. گفت: ببینمت!
گفتم: باز میخوای خداحافظی کنی ؟ گفت: نه! و پیشانی ام را بوسید. سوختم. دستانش رو بوسیدم. گفت: نکن خاتون! گفتم: اسن دست ها نوازش کردن بلده. این دست ها ماشه کشیدن بلده. دستای پیک منه. اشک عشقش را ندیده بودم که دیدم. گفتم: برمیگردی میدونم!