این کتابهای نادان را
که مدام میگویند
وزن ندارد
و رنگ یا طعم یا
رایحه
و حجم ندارد و دیده نمیشود صدای تو،
زیر آن بید بلند
که از شنیدن
واژههایت جنون گرفت
دفن کنید؛
به فتوای مرد غمگینی
که هر شب آدینه بر
ضریح صدایت دخیل میبندد.
البته این قطعه علاوه بر این که توی کتاب دست هایت بوی نور می دهند آورده شده ، تویِ کتاب سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار هم تکرار شده :)