البته بی کلام نیست :دی ولی حالُ هوای بی کلام ها رو داره
خیلی قشنگه . فوق العادست !
× و البته مرسی از فرستنده ی این موزیک
و اینم یه موزیک از نوازنده ی مورد علاقه ی ایرانیم هومن راد
اسم آهنگش هست The voice of life که از آلبوم Alone in the rain هست
اگه این آلبوم موسیقی رو گوش بدید احتمالا تک تکش براتون آشنا و حتی نوستالوژیک باشه چون بارها توی تلویزیون و رادیو قسمت هاییشون رو شنیدیم
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
وزان روز که در بندِ توام آزادم ...
شعر کامل ادامه ی مطلب ...
ادامه مطلب ...یه مدتیه به یه سری چیزا برمیخورم که واقعا جای تامل داره برام
من با زندگی یه خانومی اشنا شدم که مدل لباس هستش . اما نه یه مدل لباس معمولی ! این خانوم پیسی شدید داره و سیاه پوسته و بدنش کاملا دو رنگه !
با این وجود نه تنها این مسئله جلوشو نگرفته بلکه با استفاده از همین خصوصیتش جزو مدلای متمایز شده و کارش خیلی پیشرفت کرده !
یا یه مدل زن دیگه رو دیدم که جزو جذاب ترین و خاص ترین مدل ها به حساب میاد! حالا فکر میکنید چه چیزی این مدل رو از بقیه متمایز کرده ؟ بینی عملکرده ؟ گونه های پروتز کرده ؟! نه ! فاصله ی بین دو تا دندون جلوش ! جالبه نه ؟ فک میکنید این آدم پول نداشته دندونای جلوشو درست کنه ؟ مسلما داشته ! اما از این تفاوتش به نفع خاص بودن و پیشرفتش حتی استفاده کرده !
حالا جالبه اون خانوم اولی که بهتون گفتم و گفتم پیسی داره . عکس ایشون رو تویه یکی از صفحات فارسی گذاشته بودن . مردم ایران یه عده بهش گفته بودن شبیهِ گاوی ! یه عده گفته بودن حالم بد میشه نگاش کنم و کلی حرفای اینچنینی ! بعر توی صفحه ی خود این خانوم رفتم و کامنتاشو خوندم . مردم کلی براش آرزوی موفقیت کرده بودن و تشویقش کرده بودن و مظهر شجاعت و اعتماد به نفس میدونستنش !
و امروز هم با یه انجمن خارجی دیگه آشنا شدم . این انجمن کارش اینه به افرادی که از سانحه ی آتیش سوزی زنده بیرون اومدن و ظاهرشون از بین رفته کمک میکنه . چه مالی چه عاطفی و از لحاظ اعتماد به نفس و اینا . توی اینستا گرام چند تا از اعضاش رفتم . یه موردش یه دختر سیاه پوست بود که به شدت سوخته بود و جالب این بود که با این وضعش ازدواج کرده بودُ بچه دار شده بود ! بعد این خانومو مقایسه کردم با دخترای ایران . یادمه یکی از دوستام انگشت کوچیکه ی یکی از دستاش یک بند کم داشت . این آدم همیشه دستشو مشت میکرد که انگشتش دیده نشه :| چون همیشه همه ازش میپرسیدن وای چی شده ؟ یا سوالاتی ازین قبیل و بعد هم هجوم انرژی منفی دادنا ...
یا از همین انجمن یه آقایی بود که نود درصد بدنش سوخته بود . چرا دروغ بگم ! خودم وقتی دیدمش یه جوری شدم! حتی چندشم شد ... و با خودم گفتم چه تفکراتی توی جامعه به ما تزریق شده که حتی ذهنمون این افراد رو ناخواسته پس میزنه ؟ ولی برخورد بقیه با این آدم برام خیلی جالب بود . این آقا عکس از پارتی های مختلفی که میرفت میذاشت و توی عکسا حتی پارتنر داشت ! نه کسی ازش فرار میکرد نه کسی بهش چپ نگا میکرد و نه هیچ چیز دیگه !
این آدما ( به جز سومی که راهی برای پوشوندن سوختگی هاش شدیدش نداره ) میتونستن با آرایش این نقصاشون و بپوشونن ! میتونستن وقتی پاهاشون سوخته به جای شلوارک شلوار بپوشن که دیده نشه ولی هیچ کدوم چیزی که هستن و پنهان نمیکنن و دارن به عنوان یه آدم عادی باهاش زندگی میکنن ... همشون از مردم کشورشون به خاطر ساپورتی که میشدن و محبتاشون تشکر میکردن
حتی یکی از دخترایی که صورتش سوخته بود و توی همین انجمن بود توی پروفایلش آموزش میکاپ میذاش. برخلاف بقیه این دختر سوختگی هاشُ با میکاپای سنگین میپوشوند و من نتونستم عکسی ازش پیدا کنم که نشون بده سوختگی هاشُ. و البته سوختگی هاشم نسبت به بقیه خیلی کمتر بود . و بعد کامنت هاشُ که خوندم واقعا جالب بود . حتی یه دونه کامنت منفی ندیدم . همه براش نوشته بودن که اون حتی بدون آرایشم قشنگه و نیاز نیست که خودشو با میکاپای سنگین از بقیه قایم کنه .
دیدن اینا خیلی برام جالب بود .
اینکه خودشون با هر نقصی قبول میکنن و به زندگی کردن ادامه میدن . نه از کسی ترحم میخوان نه کسی بهشون ترحم میکنه . نه کسی بهشون توهین میکنه و انرژی منفی میده
و در آخر !
در مورد خودمون نمیگم که همه میدونیم ... که اکثرا دو حالت داریم . یا ترحم میکنیم نسبت به کسی که چنین اتفاقاتی براش افتاده و یا تمسخر !
واقعا نمیفهمم چی شد که ما ایرانیا گرفتار عملای زیبایی شدیم و یاد گرفتیم خودمون و دوس نداشته باشیم .
یاد گرفتیم همیشه همدیگه رو برای ظاهرمون سرزنش کنیم یا همو تشویق کنیم برای تغییر !
این تفاوتای شدید دیدگاه از کجا نشات میگیره واقعا ؟
من دفن خواهم شد
زیر آوار این کلمات ،
من دفن خواهم شد .
با پیش رفت این شعر ،
روح من از حرارت این کلمات
از دوزخ علامت های مکرر سوال
از نشانه های بهتُ خیرگی
که مدام ته هر عبارت تکرار میشوند
و از سنگینی واژه درماندگی
خرد خواهد شد
د ر م ا ن د ه خواهد شد ...
مصطفی مستور ...