بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

بی مسئله

معرفی کتاب، فیلم و دانلود آهنگ پیانو و بی کلام

یک عاشقانه یِ آرام | نادر ابراهیمی


نام کتاب : یک عاشقانه یِ آرام

نویسنده : نادر ابراهیمی 

نشرِ روزبهان


کتابی بود که گاهی به خاطر عقاید نویسنده قاطی میکردَمُ کتابُ میذاشتمُ تا چند روز نگاش نمیکردم :دی گاهی هم اینقدر با تفکرات نویسنده حال میکردم که کتابِش یه لحظه از دستَم نمیفتاد !

شاید واسه همین تموم کردنِش دو ماه طول کشیدُ وسطش کتابای دیگه هم میخوندم :))

اما در کل کتاب حالتِ یه قطعه ی ادبی طولانی رو داشت ... 


مسائل خوبی هم گفته میشد تو کتاب ، تجربه های قشنگ، دیدِ متفاوت به زندگی به عشق به مردم !

و فکر میکنَم نادر ابراهیمی خیلی خوب تونسته بود این جمله رو که واسه خوشبختی نیاز به پولُ امکانات خاصی نیست بلکه این خودِ انسانِ که تو هر شرایطی خوشبختی رو میسازه رو به خواننده بقبولونه . حداقل به من که قبولوند :دی

و دیگه اینکه در مورد روزمرگی صحبت میکرد که زندگی رو از بین میبره ، عشق رُ از بین میبره ...

و خیلی قشنگ در مورد این گفته بود که باید از عشق هرچند عشق پر شور محافظت کرد که از بین نره و حتی میشه اول کسیُ دوس داشتُ بعد عاشقش شد و باز هم از زندگی لذت برد...

اما خُب واسَم یکم کسل کننده بود ولی  باید میخوندمش چون نیاز داشتَم که در مورد این مسائل بیشتر بخونَمُ بیشتر فکر کنم :) خیلی چیزا یاد گرفتَمُ خیلی فکر کردَم و واسه همین از این کتاب واقعا ممنونَم ! :)


یه سری از پاراگرافای کتاب رو که قبلا براتون گذاشتم و بعدتر ها هم خواهم گذاشت . جملات و پاراگراف های به یاد موندنی زیادی تویِ یک عاشقانه ی آرام بود :)

اما تو این پستَم چند تا جمله ی زیبای دیگَش رو براتون میذارم .


جملاتی از کتاب :

رسیدن غم انگیز است .((راه بهتر از منزلگاه است . )) برویم بی آنکه به رسیدن بیندیشیم .


وای بر آن روزی که چیزی - حتی عشق - عادت مان شود . عادت ، همه چیز را ویران میکنَد - از جمله عظمت دوست داشتن را ، تفکر خلاق را ، عاطفه ی جوشان را .


انسان تا درد نکشیده باشد ، نمیتواند درد را بنویسد .


زندگی در معمولی ترین شکلش میتواند زیبا باشد .


شاید یکی از کوتاه ترین راه های شناختنِ شبهِ روشن فکران ، همین باشد . آنها واژه ها ، اندیشه ها و مفاهیم را مصرف نمیکنند ، مصرفی میکنند .


میتوان به سادگی عاشق شد ، اما عشق ساده نیست (منظورش اینه که عاشق شدن تنها کافی نیست باید از عشق مراقبت کرد و عاشق موندن سخت هست )


عشق به اعتبارِ مقدار دوامِش عشق است نه شدت ظهورَش .


مرگ مسئله ای نیست . اگر به درستی زندگی کرده باشی .


گریه حجامَت روح است .


اشک ، راهبندانِ بزرگِ گذرگاهِ روح است .

نظرات 6 + ارسال نظر
نگین شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

سلام همزاد جان

میدونی کی این کتاب رو باید خوند؟

وختی! امتحانا تموم میشه ..
کتابو برداری بری بشینی روی کاناپه، پاتو دراز کنی..
خونه سوت ُ کور باشه.. ( ترجیحا پشه هم پر نزنه)
بعد با کمال آرامش .. این کتابُ بوخونی..

ینی من عاشق اینجور کتاب خوندنم..
ولی مگه این دو تا ورووجک میذارن!

خواهر کوچیک کلا همین مدلیه
تا کتاب دستِ آدم میبینه سرُ صدا و بازیش میگیره :))

انشالا پیش میاد اون موقعیتی که دوس داریُ میخونیش

میکروب صورتی یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:04 ق.ظ

:*

نگار یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ http://manbi-to.blogfa.com

راستش من معمولا رمان های نویسنده های خارجیو ترجیح میدادم..شاید بخاطر اینکه چنتا رمان ایرانی خوندم و زیاد خوشم نیومد..اما اسم نادر ابراهیمی رو قبلا شنیده بودم و با چیزایی که گفتی معلومه کتابش حرفایی برای گفتن داشته

اوهوووم
رمانای ایرانی رو باید بدونی چی بخونی ! اگر نه وقت هدر دادی . متاسفانه لیست کتابای زرد منتشر شده تو ایران کم نیست!
اما اگه میخوای رمان ایرانی بخونی من حس میکنم سبک عباس معروفی بیشتر به دردت بخوره . حتما سمفونی مردگانش رو بخون :)

نویسنده های خوب دیگه مثه رضا امیر خانی هم داریم که فک نکنم خوشت بیاد از سبکش .

یا مثلا مصطفی مستور که تک تک کتاباش رو خوندم و عاشق سبک نیمه فلسفیش هستم :)

توصیه میکنم رمانای ایرانی خوب رو حتما بخونی .

نگار یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:47 ب.ظ http://manbi-to.blogfa.com

سمغونی مردگان؟اسمشو شنیدم عزیزم..داستانش درباره چیه؟
حتمااااااا میخونم...مرسی از پیشنهادای خوبت عزیزم

یه داستان خیلی غم انگیزِ .یه داستان تقریبا احساسی .

این لینک رو بخون معرفیش کردم قبلا
http://mininak.blogsky.com/1391/07/07/post-24/

سینا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:02 ب.ظ http://omide-ma1.blogsky.com

خب خدا رو شکر که یه کتاب رو تموم کردی
نوبت قیدار کی میشه نگین ؟یه دو سه سال دیگه بیام ازت بپرسم خوبه ؟
اما درمورد بحث شیرین رمان خارجی و ایرانی باید بگم که من علاقه ی چندانی به رمان خارجی ندارم و به نظرم کار ضعیف خارجی زیاد وجود داره تو ایران


قیدار رو تا نصفه خوندم اما برام جذاب نیس واسه همین دیر دیر میخونمش :دی خعلی پسرونس سینا !‌

آره رمان خارجی خوب بد هم تو ایران زیاد. اما حداقل میتونی از بینشون خوباشُ انتخاب کنی و مشخص هست خوباش! برعکسِ رمانای ایرانی که اگه عاشقانه باشه 90 درصدش رمان زرد هست! :|

سینا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:03 ب.ظ http://omide-ma1.blogsky.com

در مورد رمان خارجی مهمترین مسئله اینه که مترجمش کی باشه
اخه وقتی میری واسه نویسنده های بی نام و نشون ر میخونی...همینه دیگه

پسرونه اس

بی نامُ نشون ؟
خب ببین هرکسی از یه جایی شروع میکنه دیگه . اگه ما کارای این جدیدا رو نخونیم از کجا بفهمیم نویسنده های با نامُ نشونی هستن یا خواهند بود یا نه ؟!
بعدشَم من که نمیخونم سینا :دی من کلا رمان عاشقانه نمیخونم :)) تو ایرانیا یه مستورُ یه عباس معروفی رو کتباشونُ زیاد میخونم :دی جدیدا هم که نادر ابراهیمی ! :)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد